آخر چه خون کرد این دلم از خاقانی شروانی غزل 293

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

آخر چه خون کرد این دلم کامد به ناخن خون او

1 آخر چه خون کرد این دلم کامد به ناخن خون او هم ناخنی کمتر نگشت اندوه روز افزون او

2 دل خاک آن خون خواره شد تا آب او یک‌باره شد صیدی کزو آواره شد خاکش بهست از خون او

3 از جور او خون شد دلم وز دست بیرون شد دلم در کار او چون شد دلم چون کار کرد افسون او

4 کردم حسابش جو به جو در دستخون دیدم گرو جوجو شد از غم نو به نو بی‌روی گندم‌گون او

5 پیرامن کویش به شب خصمان خاقانی طلب هرجا که گنج است ای عجب ماری است پیرامون او

عکس نوشته
کامنت
comment