این چه شمع است که در مجلس مستان از جلال عضد غزل 16

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

این چه شمع است که در مجلس مستان برپاست

1 این چه شمع است که در مجلس مستان برپاست وین چه شور است که از باده پرستان برخاست

2 این چه نور است که اندیشه در و حیران است آن نه روی است که آن آینه لطف خداست

3 دی به سودای تو در باغ گذر می کردم راستی سرو به بالای تو می ماند راست

4 من و پروانه اگر چند در آتش باشیم کار پروانه که از شمع جدا نیست جداست

5 گرچه از زلف توام شام بلا روی نمود هم ز حسنش اثر صبح سعادت پیداست

6 کی به دست من درویش فتد خاک رهت زان که یک ذرّه از آن ملک دو دنیاش بهاست

7 برود جان جلال از تن و عشقت نرود تازه آن گلبن عشقی که چنین پابرجاست

عکس نوشته
کامنت
comment