چه پیکری؟ که ز پاکی از اوحدی مراغه‌ای غزل 756

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

چه پیکری؟ که ز پاکی چو گوهر نابی

1 چه پیکری؟ که ز پاکی چو گوهر نابی زهی، سعادت آن خفته کش تو هم خوابی

2 نقاب طرهٔ شبرنگ زیر چهره چه سود؟ که چون ستارهٔ روشن ز زیر می‌تابی

3 دلم ز پستهٔ تنگ تو چون براندیشد به چهر زرد و دم اشکهای عنابی

4 بقای حسن چو گل چند روز می‌باشد بکوش تا مگر این چند روز دریابی

5 کشیده‌ای چو کمان دشمن مرا در بر مرا ز پیش میفگن چو تیر پرتابی

6 منت ز تافتن زلف منع می‌کردم چنان شدی که کنون روی نیز می‌تابی

7 بیا، که مردمک چشم اوحدی بی‌تو به اشک دیده فروشد چو مردم آبی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر