عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای از قدسی مشهدی غزل 275

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند

1 عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند با خود ز جنون دست و گریبان شده‌ای چند

2 مرغان چمن، چاشنی گریه ندانند خو کرده ز گل با لب خندان شده‌ای چند

3 دانی چه بود دیده این گریه‌پرستان؟ گرداب صفت مرکز طوفان شده‌ای چند

4 چون صبح نخندند چرا بر دل صد چاک؟ خرسند به یک جاک گریبان شده‌ای چند

5 یک ناله ز ضعف از دل احباب نخیزد حاصل چه بود از ده ویران شده‌ای چند؟

6 بردار ز رخ پرده، که مشتاق جمالند چون آینه در روی تو حیران شده‌ای چند

7 در حیرتم از آتش دوزخ که چه خواهد از سوخته آتش حرمان شده‌ای چند

8 وقت است که از وادی عقلم برهانند از شهر تسلی به بیابان شده‌ای چند

9 ابنای زمان، نقش صنم خانه چین‌اند دل برکن ازین صورت بی‌جان شده‌ای چند

عکس نوشته
کامنت
comment