عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد از قدسی مشهدی غزل 208

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد

1 عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد مبادا گردنی زین قید، آزاد

2 همین دانم که کارم رفته از دست نمی‌دانم که کارم با که افتاد

3 ز غم مردم، که چون من کشته گردم که خواهد خواست عذر تیغ جلاد؟

4 ز بس ویرانه‌جویی، بعد مردن ز خاکم خانه نتوان کرد بنیاد

5 نهد در سینه، دل بر پای غم، رو شناسد صید آنجا قدر صیاد

6 مرا گر خانه ویران کرد، شاید که گردد آسمان را خانه‌آباد

عکس نوشته
کامنت
comment