- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه عجب گر بدل از تیغ تو بیداد رسد شیشه را حال چه باشد که بفولاد رسد
2 هر دم از هجر تو بر چرخ رسانم فریاد بامیدی که مگر چرخ بفریاد رسد
3 مکن از آه من اکراه که شمع رخ تو نه چراغیست که او را ضرر از باد رسد
4 اثر بخت بد و نیک نگر کز شیرین کام خسرو برد آزار بفرهاد رسد
5 تا رسیدست ز مژگان تو تیری برمن دارم آن ذوق که از صید به صیاد رسد
6 ز تو ای شمع منور آنچنان شد بغداد که کند یاد وطن هر که به بغداد رسد
7 غم غیر تو برون کرد فضولی از دل که غمی گر رسد از تو بدل شاد رسد