- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمیآیم؟ سرشک حسرتم، در چشم محرومان بود جایم
2 به یاد حلقه زلفش به قید خویش خرسندم شوم دیوانه، گر زنجیر بردارند از پایم
3 به سرگردانیی دیدم برون از شهر، مجنون را که تا دامان روز حشر، دامنگیر صحرایم
4 ز بس محرومیام زان شاخ گل افزوده، میترسم ز بار ناامیدی بشکند شاخ تمنایم
5 جواب نامه کو، با آنکه گر مرغی پرد سویش برآرد ز آشیانش دود، دست خامهفرسایم