چه دامست این که هر مرغی از طبیب اصفهانی غزل 96

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

چه دامست این که هر مرغی که می‌گردد گرفتارش

1 چه دامست این که هر مرغی که می‌گردد گرفتارش نمی‌آید به خاطر پر گشودن‌های گلزارش

2 عجب نبود ز خاکش تا قیامت بوی خون آید بیابانی که آب از دیده من می‌خورد خارش

3 ندارد آگهی از محنت شب‌های مهجوران کسی کو شب به راحت خفته باشد در بر یارش

4 مگیر از ساقی دوران قدح گر زندگی خواهی که از زهر جفا لبریز باشد جام سرشارش

5 درین بستان بود طبع من آن طوطی که می‌ریزد به جای شهد زهر و جای شکر خون منقارش

6 طبیب از دولت وصل تو کامش کی شود حاصل همان بهتر که باشد با غم هجری سرو کارش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر