-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه توقفست زین پس همه کاروان روان شد نگرد شتر به اشتر که بیا که ساربان شد
2 ز چپ و ز راست بنگر به قطارهای بیمر پی روز همچو سایه به طریق آسمان شد
3 نه ز لامکان رسیدی همه چیز از آن کشیدی دل تو چرا نداند به خوشی به لامکان شد
4 همه روز لعب کردی غم خانه خود نخوردی سوی خانه باید اکنون دژم و کشان کشان شد
5 تو بخند خنده اولی که روان شوی به مولی کرمش روا ندارد به کریم بدگمان شد