1 آهخته چه داری مدام تیغت ای دوست بگو بر که کینه داری
2 ماند صنما غمزه و رخت را تیغ تو به تیزی و آبداری
3 مریخ شوی چون سلیح پوشی زهره شوی آنگه که می گساری
1 شد مشک شب چو عنبر اشهب شد در شبه عقیق مرکب
2 زان بیم کافتاب زند تیغ لرزان شده ز گردون کوکب
1 گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
2 وصال آن بت صورت همی نبست مرا بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت