چه غم که ریخته شد بال و از سحاب اصفهانی غزل 245

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ توام

1 چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ توام که بی نیاز زبال از پر خدنگ توام

2 روی زمحفل من زود و دو دیر باز آیی هم از شتاب تو غمگین هم از درنگ توام

3 جهان به پیش نظر در غمت چنان تنگ است که کار بر دل تنگ از دهان تنگ توام

4 مباد ذوق اسیران چنگ عشق تو را اگر خیال رهایی بود ز چنگ توام

5 ز دل غم تو نیاید برون اگر چه بدل هزار رخنه فزون است از خدنگ توام

6 به جانبم نکنی جز به وقت مرگ نگاه از آن ز آشتی ات خوشتر است جنگ توام

7 به می (سحاب) چه حاجت که بی نیاز از آن به یاد لعل وی و اشک لعل رنگ توام

عکس نوشته
کامنت
comment