خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

آن را که غم‌گسار تو باشی از خاقانی شروانی غزل 164

غزل 164 ام از 1365 غزلیات

آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد

1 آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد و آن را که جان توئی چه دریغ عدم خورد

2 شادی به روی آنکه به روی تو جام می از دست غم ستاند و بر یاد غم خورد

3 بر درگه تو ناله کسی را رسد که او چون کوس هرچه زخم بود بر شکم خورد

4 هرکس که پای داشت به عشق تو هر زمان از دست روزگار دوال ستم خورد

5 عشق تو بر سر مه عشاق آب خورد گر مرد اوست بر سر ابدال هم خورد

6 زلف تو کافری است که هر دم به تازگی خون هزار کس خورد آنگه که کم خورد

7 عالم تو را و گوئی خاقانی آن ماست او آن حریف نیست کز این گونه دم خورد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد

شاعر شعر آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد چه کسی است ؟

شاعر شعر آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد خاقانی شروانی می باشد.

شعر آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد چیست ؟

قالب شعر آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد غزل است

مضمون اصلی شعر آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی