-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه عیش آنرا که سودائی ندارد سر شوریده در پائی ندارد
2 چه لذت یابد از عمر آنکه در سر خیال سرو بالائی ندارد
3 چه حظ از زندگی دارد که در دل جمال ماه سیمائی ندارد
4 ز چشم بیفروغش بهرهٔ نیست که در روئی تماشائی ندارد
5 تنش بیجان دلش خالی ز معنی است که در سر عشق زیبائی ندارد
6 کسی کو عشق و مأوایش نباشد بعالم هیچ مأوائی ندارد
7 برون باید فکند آن سینه از دل که در سر شور و غوغائی ندارد
8 کسی کو را بکوی عشق ره نیست بزندانست صحرائی ندارد
9 چو فیض آنکس که با عشق آشنا شد دلش دیگر تمنائی ندارد