- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است چه گوهری تو که کمتر بهای تو جان است
2 جهان حسن تو داری به زیر خاتم زلف تو راست معجزه و نام تو سلیمان است
3 از آن زمان که تو را نام شد به خیره کشی زمانه از همه خونریزها پشیمان است
4 بر آن دیار که باد فراق تو بگذشت به هر کجا که کنی قصد قصر ویران است
5 شکست روزم در شب چه روز امید است گذشت آب من از سرچه جای دامان است
6 ز وصل گوئی کم گوی، آن مرا گویند مرا ز درد چه پروای وصل هجران است