1 عجب دلتنگ و غمخوارم، ز حد بگذشت تیمارم تو گویی در جگر دارم دو صد یاسیج گرگانی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بیخار
2 آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی وز خوردن آن روی شود چون گل بربار
1 می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل خوشبوی ملی چون گل، خودروی گلی چون مل
2 مل رفت به سوی گل، گل رفت به سوی مل گل بوی ربود از مل، مل رنگ ربود از گل
1 آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست
2 چه مرده و چه خفته که بیدار نباشی آن را چه دلیل آری و این را چه جوابست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به