1 چه خطا شد ز من ایخسرو فرخ زادم که سرم دادی و کردی ز عتاب آزادم
1 در بزم دنی که جز خدای تو نبود نامی ز وجود ما سوای تو نبود
2 دو گوش نبی گواه صدقند مرا کاندر پس پرده جز صدای تو نبود
1 ابت المنیته ان تطیش سهامها قف فی الدیار و ناد این کرامها
2 ما للبلاقع من لوی باللوی قد انکرت اکنانها آرامها
1 اندر شب آتش افروز علیست تغییر دهندۀ شب و روز علیست
2 دل گفت علی مصوّر الارحام است گفتم حاشا که صورت آموز علیست