- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی چه سر گران به من زار گشتهای پیمانهای بنوش که هشیار گشتهای
2 در بحر خواب بودی و طوفان گرفته بود اکنون قیامتست که بیدار گشتهای
3 قدر گلاب میشکند عطر دامنت معلوم میشود که به گلزار گشتهای
4 ای جان رفتنی چه شتابست، یک زمان خوش باش چون به خستهدلان یار گشتهای
5 من کز دو کون گشتهام آزاد سالهاست هستم غلام اگر تو خریدار گشتهای
6 پرهیز میکنند دلا از تو دوستان آخر چه دشمنی که چنین خوار گشتهای
7 اخلاص این شکسته ندانستهای هنوز عمری اگرچه در دل افگار گشتهای
8 ای در مقام جنگ زده راه آشتی صنعت مکن که درد دل یار گشتهای
9 بر آستان عشق فغانی قرار گیر بنشین به یک مقام که بسیار گشتهای