چه دولت بود یارب دوش من از خالد نقشبندی غزل 47

خالد نقشبندی

آثار خالد نقشبندی

خالد نقشبندی

چه دولت بود یارب دوش من در خواب می‌دیدم

1 چه دولت بود یارب دوش من در خواب می‌دیدم که نخل مدعا را پر بر و شاداب می‌دیدم

2 سکندر بهر آب زندگی ظلمت برید و من به تاریکی شب سرچشمه آن آب می‌دیدم

3 نگه مل، چهره گل، خط سنبل و قد سرو و لب شکر مژه نشتروَش و کاکل چو مشک ناب می‌دیدم

4 قیامت می‌نمود از قامت و می‌گفت قدقامت به روی خویشتن حیران شده محراب می‌دیدم

5 شب یلدا به روی روز رستاخیز شد پیدا ندانم یا دو زلفت پر ز پیچ و تاب می‌دیدم

6 زین تشبیه‌های نامناسب صد معاذالله که بالله در جهان مانند او نایاب می‌دیدم

7 به خاک پاش می‌غلتیدم و شُکرانه می‌کردم تو گویی خویش را بر بستر سنجاب می‌دیدم

8 ز شوق شمع رویش جمله اعضایم به رقص آمد ز هر مویش به بند جان دو صد قلاب می‌دیدم

9 ندیدم زان شب فرخنده صبحی پرتوافکن‌تر اگرچه کلبه را بی‌شمع و بی‌مهتاب می‌دیدم

10 تنم یکباره شد چشم از برای دیدن رویش به هر عضوی جمال آن گل سیراب می‌دیدم

11 اشارت بر بشارت بود خالد خواب دوشینم که من بیمارم و گلشکر و عناب می‌دیدم

عکس نوشته
کامنت
comment