-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرند کدام مژده که آرند و از کجا آرند؟
2 ز دوستان نبود خوشنما درین هنگام که وایه بهر گدای شکسته پا آرند
3 ز غم چنان شده ام مضمحل که اعدا را سزد که گنج گهر بهر رونما آرند
4 نه روی خواستن از حق بود جز آنان را که بنده وار همی طاعتش بجا آرند
5 نه بی رضای خدا کارها روان گردد سپهر و انجم اگر ساز مدعا آرند
6 نماند ساز مرا هیچ نغمه همنفسان جز آن که برشکنندش چو در نوا آرند
7 نخست عمر دگر خواهد از خدا غالب اگر نوید پذیرایی دعا آرند