عجب که مژده دهان رو به سوی از غالب دهلوی غزل 166

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرند

1 عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرند کدام مژده که آرند و از کجا آرند؟

2 ز دوستان نبود خوشنما درین هنگام که وایه بهر گدای شکسته پا آرند

3 ز غم چنان شده ام مضمحل که اعدا را سزد که گنج گهر بهر رونما آرند

4 نه روی خواستن از حق بود جز آنان را که بنده وار همی طاعتش بجا آرند

5 نه بی رضای خدا کارها روان گردد سپهر و انجم اگر ساز مدعا آرند

6 نماند ساز مرا هیچ نغمه همنفسان جز آن که برشکنندش چو در نوا آرند

7 نخست عمر دگر خواهد از خدا غالب اگر نوید پذیرایی دعا آرند

عکس نوشته
کامنت
comment