- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست جهان چه دارد در کف که آن عطای تو نیست
2 سزای آنک زید بیرخ تو زین بترست سزای بنده مده گر چه او سزای تو نیست
3 نثار خاک تو خواهم به هر دمی دل و جان که خاک بر سر جانی که خاک پای تو نیست
4 مبارکست هوای تو بر همه مرغان چه نامبارک مرغی که در هوای تو نیست
5 میان موج حوادث هر آنک استادست به آشنا نرهد چونک آشنای تو نیست
6 بقا ندارد عالم وگر بقا دارد فناش گیر چو او محرم بقای تو نیست
7 چه فرخست رخی کو شهیت را ماتست چه خوش لقا بود آن کس که بیلقای تو نیست
8 ز زخم تو نگریزم که سخت خام بود دلی که سوخته آتش بلای تو نیست
9 دلی که نیست نشد روی در مکان دارد ز لامکانش برانی که رو که جای تو نیست
10 کرانه نیست ثنا و ثناگران تو را کدام ذره که سرگشته ثنای تو نیست
11 نظیر آنک نظامی به نظم میگوید جفا مکن که مرا طاقت جفای تو نیست