- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه شد آستان حضور دل که تو رنج دیر و حرم کشی به جریدهٔ سبق وفا نزدی رقم که قلم کشی
2 به قبول صورت بی اثر مکش انفعال فسردگی چه قدر مصور عبرتی که چو سنگ بار صنم کشی
3 رمقیست فرصت مغتنم به هوس فسون امل مدم چو حباب سعیکمی مدانکه نفس به پیکر خمکشی
4 کسی ازپریکه مگسکشد ز چه ننگ دام و قفسکشد غم ساغریکه هوسکشد به دماغ سوختهکمکشی
5 به خیال غربت وهم و ظن، مپسند دوریت از وطن عرقست حاصل علم و فنکه خمار یاد عدم کشی
6 اگرت دلیل ره وفا به مروتیکند آشنا به زمین نیفکنی از حیا به رهی که خار قدم کشی
7 به یقین معرفت آگهان زتفکرت نبرمگمان چوکشف مگر به خیال نان بروی و سر به شکمکشی
8 به برت ز جوهرآینه ورقیست نسخه طراز دل سیه است نامه اگر همه نفسی به جای رقمکشی
9 اگر از تردد بیاثر نرسی به منصب بال و پر چو نهال صبرکن آنقدرکه ز پای خفته علمکشی
10 ندمید صبحی ازاین چمنکه نبست صورت شبنمی حذر از مآل ترددیکه نفس گدازی و نم کشی
11 من زار بیدل ناتوان نیام آنقدر به دلت گران که چو بویگل دم امتحان به ترازوی نفسمکشی