1 چه خری لا اله الا الله زن غری لا اله الا الله
2 بر زبانت شهادتی نرود کافری لا اله الا الله
1 گفتار تلخ از آن لب شیرین نه در خورست خوش کن عبارتت که خطت هرچه خوشتر است
2 بگشای لب به پرسش من گرچه گفته ام کان قفل لعل بابت آن درج گوهر است
1 دادیم دل به دست تو در پای مفکنش غافل مشو ز ناله و زاری و شیونش
2 چون دست در غمت زد و پا استوار کرد گر دست می نگیری در پا میفکنش
1 منم امروز و دلی زانده گیتی به دو نیم بیم آنست هنوزم که به جان باشد بیم
2 نه مرا مسکن و ماوی،نه مرا خانه و جای نه مرا مونس و غمخور،نه مرا یارو ندیم