- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از عرض نیازم چه بلا بیخبرش داشت آن ناز نگهدزد که پاس نظرش داشت
2 فریاد که هر طایر فرخنده که دیدم صیاد ز مرغان دگر بستهترش داشت
3 بلبل گله میکرد ز گل دوش به صد رنگ گل بود که هر دم به زبان دگرش داشت
4 این عشق بلاییست، شنیدی که چهها دید یعقوب که دل در کف مهر پسرش داشت
5 بر هر که شنیدم که غضب کرد زمانه دیدم که به زندان تو بیداد گرش داشت
6 این طی مکان بین که ز هر جا که برون تاخت وحشی نگران بود و سر رهگذرش داشت