- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه منت از مدد روزگار بر سر ما که حسن فطرت اصلی نمود جوهر ما
2 به شعر و شاهدم از کودکی نظربازیست که عشق خیزد از آب و هوای کشور ما
3 ز ذوق ما نشود باخبر مذاق سقیم درست ذایقه داند عیار شکر ما
4 کمان لعب به زه کرده در کمین بودم که طایری ننشیند به بام منظر ما
5 متاع راحت و شادی ما به غارت داد چه فتنه بود که ناگه درآمد از در ما
6 کدام عربده انگیز طرح جنگ انداخت که سنگ تفرقه آمد به جام و ساغر ما
7 کسی شکفته ز معجون آب و گل نشود سرشته اند به غم طینت مخمرها
8 غش وجود به اکسیر عشق زایل کن که زر شود مست از کیمیای احمر ما
9 ستاره دل عاشق نهان کند خورشید کز آفتاب فروزان ترست اختر ما
10 گداختیم ز دود خمار نایابی به یک دو جرعه کس آبی نزد به اخگر ما
11 نوا برآر و درین پرده کن «نظیری » رقص که هست دلبر ما از الست دلبر ما