- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ایم دل را بچشم و غمزه ی ساقی سپرده ایم
2 چون در حریم میکده مستان نوا کنند ما هم برآوریم صدایی نمرده ایم
3 در اشک ما مبین بحقارت که این شراب از پرده های دیده ی روشن فشرده ایم
4 پیکان آبدار ز تیر و کمان چرخ دلخواه تر ز قطره ی باران شمرده ایم
5 از بسکه خورده ایم فرو آتش نهان مردم گمان برند که آبی فسرده ایم
6 ما آن درخت بادیه خیزیم ای صبا کز تندباد حادثه صد زخم خورده ایم
7 صدره باشک گرم فغانی و برق آه نقش خودی ز صفحه ی خاطر سترده ایم