- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پنهان ز مدعی به کناری گرفتهایم آن زلف بیقرار و قراری گرفتهایم
2 در زلفش از رقیب نهان کردهایم رخ برقع به روز از شب تاری گرفتهایم
3 دانی بتان چه روز بدانند قدر ما؟ روزی که هر یکی پی کاری گرفتهایم
4 صافیم همچو آیینه با او ولی خطش تا سر زد از عذار غباری گرفتهایم
5 نقد دلی و جانی ازین پیش داشتیم بوسی ز لعل او دو سه باری گرفتهایم
6 مایل به شادی دل غمناک نیستیم از بس که خو به ناله و زاری گرفتهایم
7 آوردهایم دلبر دیگر از او به دست یاری دگر به یاریِ یاری گرفتهایم
8 با خود غزال دیگر از او کرده ایم رام از دام او (سحاب) شکاری گرفتهایم