گذشته ایم ز سر تا به نقش از اسیر شهرستانی غزل 548

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رسد

1 گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رسد بریده ایم ز دل تا به مدعا چه رسد

2 به هر که بود نصیبی ز هر چه داشت رسید ستمگران همه چشمیم کز شما چه رسد

3 تو مست باده نازی کجا خبر داری که از خمار تغافل به جان ما چه رسد

4 به این دل از چو تویی شکوه می توان کردن ز خون خویش گذشتم به خونبها چه رسد

5 ز ناخدا گرهی وانشد به بحر و سفر بیا اسیر ببینیم کز خدا رسد

عکس نوشته
کامنت
comment