بی خویشتن عنان نگاهش گرفته از غالب دهلوی غزل 269

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

بی خویشتن عنان نگاهش گرفته ایم

1 بی خویشتن عنان نگاهش گرفته ایم از خود گذشته و سر راهش گرفته ایم

2 دل با حریف ساخته و ما ز سادگی بر مدعای خویش گواهش گرفته ایم

3 آوارگی سپرده به ما قهرمان شوق ما همتی ز گرد سپاهش گرفته ایم

4 از چشم ما خیال تو بیرون نمی رود گویی به دام تار نگاهش گرفته ایم

5 در هر نوردش از دل اغیار محضری ست صد خرده بر دو زلف سیاهش گرفته ایم

6 در عرض شوق صرفه نبردیم در وصال در شکوه های خواه مخواهش گرفته ایم

7 با حسن خویش را چه قدر می توان شکست عبرت ز حال طرف کلاهش گرفته ایم

8 دیگر ز دام ذوق تماشا نمی رود در حلقه کشاکش آهش گرفته ایم

9 دلتنگی پریرخ کنعان ز رشک دوست دانیم ما که در بن چاهش گرفته ایم

10 حرفی مزن ز غالب و رنج گران او کوهی معارض پر کاهش گرفته ایم

عکس نوشته
کامنت
comment