تا نکته ای ز علم و ادب از اسیر شهرستانی غزل 787

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ایم

1 تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ایم تکرار ناله از لب خاموش کرده ایم

2 عقل آمد و به راه جنون دست ما گرفت آمد به کار آنچه فراموش کرده ایم

3 از ما تمیز نیک و بد آسمان مپرس دانسته زهر بیخبری نوش کرده ایم

4 هر زخم سینه چاک گریبان شعله ای است دل پاره اخگری است که خس پوش کرده ایم

5 زاهد اگر ملک شده آگه ز راز نیست نام پیاله ماه شفق پوش کرده ایم

6 ز آن پیشتر که کینه فرامش شود اسیر با خصم جام صافدلی نوش کرده ایم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر