-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشکز دود جگر طرح شببشانکردیم شرری جست ره ناله چراغانکردیم
2 دهر توفانکدهٔ شوق سراسر زدگی است گرد دل داشت به هر دشتکه جولانکردیم
3 لغزشی داشت ره عشقکه درگام نخست طوف آسودگی آبله پایان کردیم
4 صبح این میکده گم بود درآغوش خمار ما هم از شوخی خمیازه گریبان کردیم
5 وسعت عیش جهان در خور خرسندی بود عالمی را ز دل تنگ به زندان کردیم
6 بیتویک غنچهٔ آسوده درتن باغ نماند هر چه همرنگی دل داشت پریشان کردیم
7 هر نفس چاک گریبان بهاری دارد در جگر بوی گل کیست که پنهان کردیم
8 حاصل سینه برآتش زدن ما چو سپند اینقدر بود که یک ناله به سامان کردیم
9 همچو مژگان ز تماشاکدهٔ عالم رنگ حاصل این بود که خمیازه به دامان کردیم
10 هیچ عیشی به تماشای دل حیران نیست به خیال آینه چیدیم و چراغان کردیم
11 به تنزل عرق سعی ندامتگلکرد آنچه گم شد ز جبین بر مژه تاوان کردیم
12 فکر خوبش است سرانچام دو عالم بیدل همه کردیم اگر سر به گریبان کردیم