- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از روز ازل می خور و رندانه سرشتیم برجبهه بجز قصّهٔ عشقت ننوشتیم
2 زاهد تو بما دعوت فردوس مفر ما ما باغ بهشت از پی دیدار بهشتیم
3 از عشق نکوهش منما خسته دلان را کز خامهٔ صنعیم چه زیبا و چه زشتیم
4 جامی بکف آرید و بنوشید عزیزان فرداست که بر تارک خم ماهمه خشتیم
5 اندر طلبت گه بحرم گاه بدیریم گه معتکف مسجد و گاهی بکنشتیم
6 دادند نخستین چو بما کلک دبیری غیر از الف قد تو بردل ننوشتیم
7 شد حلهٔ دارا به برو برد یمانی درکارگه فقر هر آن رشته که رشتیم
8 چون رشته شدم بلکه شوم زال خریدار خود طرف نبستیم از این رشته که رشتیم
9 کی برخوری اسرار ز خاری که نشاندیم کی خرمنی اندوزی از این تخم که کشتیم
10 اسرار دل اسرار سراز سد ره بر آورد باری درویدیم هر آن تخم که کشتیم