چیده ایم از اختلاط خلق از فضولی بغدادی غزل 213

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس

1 چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس نه کسی پروای ما دارد نه ما پروای کس

2 عاشقان دارند شوق گلرخان نه زاهدان گل به بلبل می زند آتش نه در هر خار و خس

3 مردم چشمم ز مژگان اشک می ریزد ولی آب دریا کم نمی گردد بمنقار مگس

4 عزلتی دارم که در خلوت سرای بی کسی با مسیحا هم نمی خواهم که باشم همنفس

5 عمر شد آخر دلا از ناله کردن در گذر راه چون طی گشت باید گر فغان افتد جرس

6 نیستم بلبل که هر ساعت سرایم بر گلی اهل توحیدم گلی دارم درین گلزار و بس

7 می رسد فریاد من هر شب فضولی بر فلک گر چه رو آن مه نمی گردد مرا فریادرس

عکس نوشته
کامنت
comment