1 مائیم که آئینهٔ روی شاهیم وز سر دل خود بخدا آگاهیم
2 چون یوسف از اخوانش از اغوای توی بس صاحب جاهیم و بقعر چاهیم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شهنشهی طلبی باش چاکر فقرا گدای خاک نشینی شو از در فقرا
2 گر آرزوست ترا فیض جام جم بردن بکش بمیکده دردی ز ساغر فقرا
1 بشکست بسنگ کین پر ما نامد پی رحم بر سر ما
2 برتارک اختران نهم گام آید چو خجسته اختر ما
1 گل می دمد ز شاخ و وزد باد نوبهار ساقی تفقدی کن و جامی ز می بیار
2 در کشتزار حسن رخش سبزه میدمد رخش نظر بر آن بتفرج بسبزه زار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به