1 مائیم چنین تشنه و دریا با ماست اندر همه قطره محیطی پیداست
2 عشق آمد و بنشست به تخت دل ما چون او بنشست عقل از آنجا برخاست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 پادشاه و پادشاهی ما و درویشی ما عاقلان و آشنائی ما و بی خویشی ما
2 در میان عشقبازان ما کمیم از هر یکی از کمی ماست در عالم همه بیشی ما
1 نور او در دیدهٔ بینا خوشی دیدیم ما نور مردم را به نور چشم او دیدیم ما
2 شخص و سایه دو نماید در نظر اما یکیست دو کجا بینیم چون از اهل توحیدیم ما
1 رند مستی چو دمی با او برآ از در میخانهٔ ما خوش درآ
2 مجلس ما را غنیمت می شمُر زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به