شدیم پیر و به دل داغ آن از طبیب اصفهانی غزل 144

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شدیم پیر و به دل داغ آن جوان مانده

1 شدیم پیر و به دل داغ آن جوان مانده دمید صبح و همان شمع در میان مانده

2 کسی که رفت به منزل کجا به یاد آرد ز واپسی که به دنبال کاروان مانده

3 ز طایران کهن آشیان این گلشن غنیمت است که مشت پری نشان مانده

4 کنون که رخصت گلگشت گلشنم دادند نه عندلیب و نه گلچین نه باغبان مانده

5 طبیب وقت تو خوش باد کز حکایت عشق به یادگار بسی از تو داستان مانده

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر