- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما بی تو به دل بر نزدیم آب صبوری چون سنگدلان دل بنهادیم به دوری
2 بعد از تو که در چشم من آید که به چشمم گویی همه عالم ظلمات است و تو نوری
3 خلقی به تو مشتاق و جهانی به تو روشن ما از تو گریزان و تو از خلق نفوری
4 جز خط دلاویز تو بر طرف بناگوش سبزه نشنیدم که دمد بر گل سوری
5 در باغ رو ای سرو خرامان که خلایق گویند مگر باغ بهشت است و تو حوری
6 روی تو نه روییست کز او صبر توان کرد لیکن چه کنم گر نکنم صبر ضروری
7 سعدی به جفا دست امید از تو ندارد هم جور تو بهتر که ز روی تو صبوری