- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما ز میخانه عشقیم گدایانی چند باده نوشان و خموشان و خروشانی چند
2 ای که در حضرت او یافتهٔ بار ببر عرضهٔ بندگی بیسر و سامانی چند
3 کای شه کشور حسن و ملک ملک وجود منتظر بر سر راهند غلامانی چند
4 عشق صلح کل و باقی همه جنگست و جدل عاشقان جمع و فرق جمع پریشانی چند
5 سخن عشق یکی بود و لی آوردند این سخنها بمیان زمرهٔ نادانی چند
6 آنکه جوید حرمش گو بسر کوی دل آی نیست حاجت که کند قطع بیابانی چند
7 زاهد از باده فروشان بگذر دین مفروش خورده بینها است در این حلقه و رندانی چند
8 نه در اختر حرکت بود نه در قطب سکون گر نبودی بزمین خاک نشینانی چند
9 ای که مغرور بجاه دو سه روزی بر ما رو گشایش طلب از همت مردانی چند