1 ما خیالیم و در حقیقت او جز یکی در دو کون دیگر کو
2 انه ظاهر بنا فینا هو معنا و فانظروا معنی
3 نور چشم است در نظر پیداست نظری کن ببین که او با ماست
4 الف و میم عارف و معروف شده در لام معرفت مکشوف
1 ذوق ما داری درآ در بحر ما ، ما را طلب آبرو جوئی مرو هر سو بیا ما را طلب
2 موج دریائیم و ما را دل به دریا می کشد حال این دریای ما گر بایدت از ما طلب
1 چشم ما شد به نور او بینا نظری کن به نور او در ما
2 آب این چشمه می رود هر سو لاجرم سو به سو بُود دریا
1 هر که دارد با علی یک مو شکی نزد شیر حق بود چون موشکی
2 کی تواند با علی کردن مصاف خارجی گر لشگرش باشد لکی