تا دل به قید زلف از ابراهیم شاهدی دده غزل 104

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

تا دل به قید زلف دل‌آرام بسته‌ایم

1 تا دل به قید زلف دل‌آرام بسته‌ایم بر دیده خواب و بر جگر آرام بسته‌ایم

2 سودای یار در سر و سر در کمند زلف این عقده بین که ما به سرانجام بسته‌ایم

3 ما از مقام صدق سر کویش از صفا با اشک غسل کرده و احرام بسته‌ایم

4 سودای وصل او که به دیگ دماغ ماست در پختنش بسی طمع خام بسته‌ایم

5 کس در بلا به کام دل خویشتن نرفت ما دل به درد و داغ به ناکام بسته‌ایم

6 ای شاهدی ز دام دو زلفش مجو خلاص تا انتهای عمر در این دام بسته‌ایم

عکس نوشته
کامنت
comment