داریم در هوای تو مستی به از غالب دهلوی غزل 240

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

داریم در هوای تو مستی به بوی گل

1 داریم در هوای تو مستی به بوی گل ما راست باده ای که تو نوشی به روی گل

2 اندازه سنج رشکم و ترسم ز انتقام پوشم ز شمع چشم و نبینم به سوی گل

3 بر گوشه بساط غریبست و آشناست گلبن دیار گل بود و شاخ کوی گل

4 اندیشه را به نیم ادا می توان فریفت خون کن دلی که از تو کند آرزوی گل

5 تا گل به رنگ و بوی که ماند؟ که در چمن گل در پس گل آمده در جستجوی گل

6 جوش بهار بس که مهارش گسسته است تازد به دشت ناقه بیراهه پوی گل

7 هی زود گیر زود گسل هی جگی جگی در خشم خوی شعله و در مهر خوی گل،

8 زان گه که عندلیب لقب داده ای مرا افزوده ای امید من و آبروی گل

9 در موسم تموز گلابی به تن بریز تا آب رفته باز بیاید به جوی گل

10 غالب ز وضع طالبم آید حیا که داشت «چشمی به سوی بلبل و چشمی به سوی گل »

عکس نوشته
کامنت
comment