- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز جان رفته و نرفته غم او زجان هنوز
2 با آنکه خاک شد تنم از دست آسمان دست جفاز من نکشد آسمان هنوز
3 دانی مگر که حسن تو زایل نشد ز خط کز عاشقان خود گذری سر گران هنوز
4 چندی اگر چه پیرو زاهد شدم زجهل دارم امید عفو ز پیر مغان هنوز
5 عادت نگر که محفل وصل است و بزم عیش جانم به ناله است و دلم در فغان هنوز
6 شد عمر و شکوه ات به لب اما نگفته ام از سر گذشت جور تو یک داستان هنوز
7 اول به تیغ عشق تن من به خون تپید ترکی نبسته تیغ جفا در میان هنوز
8 آن روز گشت بلبل گلزار عشق دل کر گل نبود نام و زبلبل نشان هنوز
9 دست تو چون بدامن آن گل رسد (سحاب)؟ ننهاده پا به گلشن او باغبان، هنوز