بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

از گریه سوختیم و از بابافغانی شیرازی غزل 561

غزل 561 ام از 695 غزلیات

از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی

1 از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی در آب و آتشیم و نگاهی نمی کنی

2 بهر تو در متاع خود آتش زدیم و هیچ رحمی بحال خانه سیاهی نمی کنی

3 ما را ز پهلوی تو چو دل نامه شد سیاه تو شادمان باینکه گناهی نمی کنی

4 کشت وجود ما نشدی سبز کاشکی بر کس چو اعتماد گیاهی نمی کنی

5 من از نظاره ی تو چنین می شوم خراب ورنه تو در چه دیده که راهی نمی کنی

6 از یکدم التفات تو می سوزدم رقیب شکرست کاین وفا همه گاهی نمی کنی

7 کس را چه کار با تو فغانی ز نیک و بد شبها بر آن در از چه پناهی نمی کنی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی

شاعر شعر از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی چه کسی است ؟

شاعر شعر از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی چیست ؟

قالب شعر از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی غزل است

مضمون اصلی شعر از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر