قامتی در زیر بار عشق خم داریم از طغرل احراری غزل 32

1 قامتی در زیر بار عشق خم داریم ما نغمه‌ای از ساز دل بی زیر و بم داریم ما

2 خاکساری نیست کم از دستگاه اعتبار بوریای فقر همچون تخت جم داریم ما

3 ساز بی‌آهنگ ما مطبوع طبع کس نشد هرچه می‌آید ز ما بر خود ستم داریم ما!

4 هستی ما نیست اینجا غیر سامان عرق کز نگین خویش جای نای نم داریم ما

5 گر به ما از جام قسمت باده عشرت نشد شهد راحت از نصیب زهر غم داریم ما

6 نیست کرداری که از ما دستگیر ما شود دست امیدی به دامان کرم داریم ما

7 از وجود ما که امکان ننگ دارد دم به دم هستی آغاز و انجام عدم داریم ما!

8 گر همین باشد سلوک شیوه اخوان دهر کی امید از لطف خال و مهر عم داریم ما؟!

9 سر نزد با نام ما یک اختر از برج شرف طالعی ز اقبال خود بسیار کم داریم ما!

10 زهر غم در کام ما هرگز نباشد کارگر در مذاق خویش تریاکی ز سم داریم ما

11 مدعای کام ما حاصل نشد از هیچ کس همچو مجنون عاقبت از خلق رم داریم ما

12 محمل ما می‌رود طغرل به آهنگ نفس تا درین وادی ز شوق او قدم داریم ما