1 راحت همه از غمی برانداختهایم در بوتهٔ روزگار بگداختهایم
2 کاری نو چو کار عاقلان ساختهایم نقدی به امید نسیه در باختهایم
1 این رنگ نگر که زلفش آمیخت وین فتنه نگر که چشمش انگیخت
2 وین عشوهنگر که چشم او داد دل برد و به جانم اندر آمیخت
1 فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب فریاد از آن دو کافر غازی با نهیب
2 این همبر دو ترکش دلگیر جان ستان وان پیش دو شمامهٔ کافور یا دو سیب
1 نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور باد به دست هجر بسپردی خدایم بر تو داور باد
2 وفاهایی که من کردم مکافاتش جفا آمد بتا بس ناجوانمردی خدایم بر تو داور باد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به