نوازیم تو اگر بر نگارش قلمی از غبار همدانی غزل 98

غبار همدانی

غبار همدانی

غبار همدانی

نوازیم تو اگر بر نگارش قلمی

1 نوازیم تو اگر بر نگارش قلمی نماند از غم هجر تو بر دلم المی

2 به یاد نرگس مستت همیشه بیمارم بیا به پرسش احباب رنجه کن قدمی

3 نکرده بر تو اگر ختم حسن صانع حسن کشیده از خط سبزت چرا به رخ رقمی

4 دو چیز خوشترم از چهار جوی رضوانست مکیدن لب جام و دگر لب صنمی

5 مده ز دوزخ و فردوس ناصحا پندم که ره به دل ندهم جز رضای دوست غمی

6 کنون که چشم تو بر می خوران دهد فتوی به بام خانه بکوبم من از چه رو علمی

7 مراد دهر چو موقوف سیم و زر باشد بسوز جان تو غبارا که نیستت درمی

عکس نوشته
کامنت
comment