- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوب می دانم وفا از خود جفا از یار خود زآنکه او در کار خود خوبست و من در کار خود
2 بگذر از آزارم ای بدخواه بر خود رحم کن ور نه می سوزم ترا با آه آتشبار خود
3 برق آه آتشینم می گدازد سنگ را می دهد بدخواه در آزار من آزار خود
4 من کیم تا افکند آن سرو بر من سایه کاش بگذارد مرا در سایه دیوار خود
5 می کند هر لحظه روزم را سیاه از دود آه می کشم صد آه هر دم از دل افکار خود
6 ای که از دست دلم هر دم شکایت می کنی گر نمی خواهی بر افشان طره طرار خود
7 کرده ام اکرار جان دادن فضولی در رهش گر کشندم بر نخواهم گشت از اقرار خود