-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به استقبال مژگان سیاهی نگاهم می رود هر دم به راهی
2 چه می کردیم با چندین خجالت اگر بودی زبان عذرخواهی
3 دل است آیینه روز و شب ما نمی دانیم خورشیدی و ماهی
4 شود گر خاکساریها صف آرا غباری بشکند قلب سپاهی
5 به ذوقی صید فتراک تو گشتم که شد هر قطره خونم عیدگاهی
6 فروشم دامن پاک دو عالم خرم چشم و دل عاشق نگاهی
7 به محشر چون برآرم سر ز خجلت ندارم در خور بخشش گناهی
8 چو عمدا پرسد از نامم بگویی اسیر از بیزبانی بی گناهی