🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی

وزان پس جوان از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 51

شاهنامه 51 ام از 778 پادشاهی خسرو پرویز

وزان پس جوان و خردمند زن

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38

1 وزان پس جوان و خردمند زن به آرام بنشست با رای زن

2 چنین گفت کامد یکی نو سخن که جاوید بر دل نگردد کهن

3 جهاندار خاقان بیاراستست سخنها ز هر گونه پیراستست

4 ازو نیست آهو بزرگست شاه دلیر و خداوند توران سپاه

5 ولیکن چو با ترک ایرانیان بکوشد که خویشی بود در میان

6 ز پیوند وز بند آن روزگار غم و رنج بیند به فرجام کار

7 نگر تا سیاوش از افراسیاب چه برخورد جز تابش آفتاب

8 سر خویش داد از نخستین بباد جوانی که چون او ز مادر نزاد

9 همان نیز پور سیاوش چه کرد ز توران و ایران برآورد گرد

10 بسازید تا ما ز ترکان نهان به ایران بریم این سخن ناگهان

11 به گردوی من نامه‌ای کرده‌ام هم از پیش تیمار این خورده‌ام

12 که بر شاه پیدا کند کار ما بگوید ز رنج و ز تیمار ما

13 به نیروی یزدان چنو بشنود بدین چرب گفتار من بگرود

14 بدو گفت هرکس که بانو توی به ایران و چین پشت و بازو توی

15 نجنباندت کوه آهن ز جای یلان را به مردی تویی رهنمای

16 ز مرد خردمند بیدارتر ز دستور داننده هشیارتر

17 همه کهترانیم و فرمان تو راست برین آرزو رای و پیمان تو راست

18 چو بشنید زیشان عرض رابخواند درم داد و او را به دیوان نشاند

19 بیامد سپه سر به سر بنگرید هزار و صد و شست یل برگزید

20 کزان هر سواری بهنگام کار نبر گاشتندی سر از ده سوار

21 درم داد و آمد سوی خانه باز چنین گفت با لشکر رزمساز

22 که هرکس که دید او دوال رکیب نپیچد دل اندر فراز ونشیب

23 نترسد ز انبوه مردم کشان گر از ابر باشد برو سرفشان

24 به توران غریبیم و بی پشت و یار میان بزرگان چنین سست و خوار

25 همی‌رفت خواهم چو تیره شود سر دشمن از خواب خیره شود

26 شما دل به رفتن مدارید تنگ که از چینیان لشکر آید به جنگ

27 که خود بی‌گمان از پس من سران بیایند با گرزهای گران

28 همه جان یکایک به کف برنهید اگر لشکر آید دمید و دهید

29 وگر بر چنین رویتان نیست رای از ایدر مجنبید یک تن زجای

30 به آواز گفتند ما کهتریم ز رای و ز فرمان تو نگذریم

31 برین برنهادند و برخاستند همه جنگ چین را بیاراستند

32 یلان سینه و مهر و ایزد گشسپ نشستند با نامداران بر اسپ

33 همی‌گفت هرکس که مردن به نام به از زنده و چینیان شادکام

34 هم آنگه سوی کاروان برگذشت شترخواست تاپیش او شد ز دشت

35 گزین کرد زان اشتران سه هزار بدان تا بنه برنهادند و بار

36 چو شب تیره شد گردیه برنشست چو گردی سرافراز و گرزی بدست

37 برافگند پر مایه بر گستوان ابا جوشن و تیغ و ترگ گوان

38 همی‌راند چون باد لشکر به راه به رخشنده روز و شبان سیاه

ابوالقاسم فردوسی از شاعران بزرگ قرن 3 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر وزان پس جوان و خردمند زن شاهنامه 51 ام از 778 پادشاهی خسرو پرویز در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی می باشد
شعر قالب : شاهنامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وزان پس جوان و خردمند زن

شاعر شعر وزان پس جوان و خردمند زن چه کسی است ؟

شاعر شعر وزان پس جوان و خردمند زن ابوالقاسم فردوسی می باشد.

شعر وزان پس جوان و خردمند زن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 3 سروده شده است.

قالب شعر وزان پس جوان و خردمند زن چیست ؟

قالب شعر وزان پس جوان و خردمند زن شاهنامه است

سبک شعر وزان پس جوان و خردمند زن چیست ؟

سبک شعر وزان پس جوان و خردمند زن سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر وزان پس جوان و خردمند زن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ابوالقاسم فردوسی

وزان پس جوان از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 51

شاهنامه 51 ام از 778 پادشاهی خسرو پرویز
بنر