-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ از شرم آفتاب رخت آفتاب رخ
2 تا چیست جرم دل که به خونش بود مدام او را نگار پنجه و ما را خضاب رخ
3 چون بی تو خواب رخ ننماید به چشم من در چشم من چه گونه نمائی به خواب رخ
4 ما و تو را چو لاله بود سرخ رو ولیک ما را زخون دیده تو را از شراب سرخ
5 با جنگ او خوشم که به سوی من آورد هنگام خشم روی و به گاه عتاب رخ
6 گرنه ز غیرت لب چون لعل ناب او بهر چه شسته است بخون لعل ناب سرخ
7 چون بی حجاب جلوه کند ماه من بپوش ای ماه از حجاب رخش در حجاب رخ
8 چشم (سحاب) همچو سحاب است اشکبار پوشیده است تا مه من از (سحاب) رخ