پوشد اگر نهان نه کنی در از سحاب اصفهانی غزل 104

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ

1 پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ از شرم آفتاب رخت آفتاب رخ

2 تا چیست جرم دل که به خونش بود مدام او را نگار پنجه و ما را خضاب رخ

3 چون بی تو خواب رخ ننماید به چشم من در چشم من چه گونه نمائی به خواب رخ

4 ما و تو را چو لاله بود سرخ رو ولیک ما را زخون دیده تو را از شراب سرخ

5 با جنگ او خوشم که به سوی من آورد هنگام خشم روی و به گاه عتاب رخ

6 گرنه ز غیرت لب چون لعل ناب او بهر چه شسته است بخون لعل ناب سرخ

7 چون بی حجاب جلوه کند ماه من بپوش ای ماه از حجاب رخش در حجاب رخ

8 چشم (سحاب) همچو سحاب است اشکبار پوشیده است تا مه من از (سحاب) رخ

عکس نوشته
کامنت
comment