- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما را زباغ حسن تو حسرت ثمر بس است از قلزم غم تو محبت گهر بس است
2 گلزار وصل نبود اگر خار غم خوش است از کشت عمر حاصل ما اینقدر بس است
3 دوزخ چه حاجتست چو یک آه برکشم سوزیم پاک سوخته را یک شرر بس است
4 میزان چه میکنیم حساب از چه میدهیم قانون عشق و کرده ما درنظر بس است
5 ساقی بیار باده شکستیم توبه را آمد بهار خوردن غم این قدر بس است
6 تا کی دریم پردهٔ ناموس زیر دلق یکباره پرده برفکنیم از حذر بس است
7 آسوده باش فیض که در محشرت شفیع سودای عشق در سرو آه سحر بس است